پسر پاییزی من

پسرم،بزرگ مرد کوچولوی من روزت مبارک امسال اولین سالیه که شما هستی و من به بودنت عشق میورزم پسرم روزی فرا خواهد رسید که اولین تبریک روز مرد رو از همسرت میشنوی روزی فرا خواهد رسید که اولین تبریک رو به عنوان پدر از فرزندت میشنوی مامان جان تمام تبریکها زیبا و دلنشین و عاشقانس عشق مادری.عشق همری،عشق پدر و فرزندی آخ مامانی برات از صمیم قلبم طول عمری همراه با سلامتی آرزو میکنم امسال اولین سالیه بابا محسن هم نقش همسر داره هم پدر.میدونم که براش این روز از همه روزها قشنگتره.اونم فقط به خاطر بودن شماست همه کسم. پسرم ،عزیزترینم،زیباترینم،ممنونم که هستی.ممنونم که بهترینی،ممنونم که زیباترینی. خدایا شکرت.خدایا به اندازه خدا بو...

مادر جون شما هزار الله اکبررررر خیلی شیطون شدی.زمانهایی که  بیداری ثانیه ای بیکار نمیمونی.همش در حال رفتنی.همین باعث میشه خیلی وزن نگیری و من ناراحتم همش در حال موکشیدن و چنگ انداختنی من رسما کچل شدممممم راستی یه چند روزیه ،یعنی از بیست و چهارم از مبل میگیری و میخوای بلند شی.البته تا نصف بیشتر راهم میای.ولی چون من میترسم زود میگیرمت  و توام تا میبینی گرفتمت زود کامل بلند میشی.دیروزم که روز مادر بود شما از  پله آشپزخانه اومدی بالا تا بیای پیش من. من سکته کردم.ولی به خیر گذشت بعدشم من نشسته بودم رو مبل و شما طبق معمول مبل رو گرفتی که بلند شی  از عقب برگشتی و با مخ رفتی پایین. بمیرم برات سرت درد گرفت ...

عزیز دلم دوروز پیش که داشتم لثت رو نگاه میکردم دیدم یه نقطه سفید  رو لثت هست که حدس میزنم مرواریدای نازت باشه.حالا کی در بیاد  بیرون خدا داند و بسسس مامانی شما چند روزه خیلی بیقرار شدی.همش لثت خارش داره دستت و انگشتت همش تو دهنته و میکشی رو لثت. بمیرم برات مامانی از لثت عکس انداختیم که هر زمان وقت کنم میزارم

پسر طلا شما وقتی شش ماه و ده روزت بود بردیمت دکتر.به نظر من که خیلی لاغر شدی.ولی دکتر که وزنت کرد گفت هم وزنت خوبه هم قدت وزنت حدود هفت و پانصد بودو قدت هم هفتادو سه و نیم یا هفتادو دو نیم  

پسر گلم شما حدود ده یا دوازده روزی میشه که دیگه چهار دست و  پا پا میری و سینه خیز نمیری.الهی فدات بشم.ماشاالله مامان جان خیلی زود راه  افتادی.